لیست واژه‌ها

chief in command intention

نیت فرماندهی کل قوا [علوم نظامی] هدف فرماندهی کل قوای یک کشور با توجه به راهکاری معین برای دفاع که بر مبنای آن ستاد نیروهای مسلح طرح‌ریزی دفاعی می‌کند ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

combatcommand

یکان رزمى علوم نظامى : فرماندهى رزمى قرارگاه رزمى

دیکشنری انگلیسی به فارسی

comp command

[کامپیوتر] فرمان COMP

دیکشنری انگلیسی به فارسی

counter-command

ضدِ فرماندهی و نظارت و ارتباطات [علوم نظامی] پیشگیری از کارایی نیروهای دشمن ازطریق جلوگیری از دسترسی آنها به اطلاعات و کاهش کارایی یا انهدام سامانۀ فونای دشمن||| اختـ . ضدِفوناcounter-C3 ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

counter-command and control

ضدِ فرماندهی و نظارت [علوم نظامی] پیشگیری از کارایی نیروهای فرماندهی و نظارت دشمن ازطریق جلوگیری از دسترسی آنها به اطلاعات و کاهش کارایی یا انهدام سامانۀ فرماندهی و نظارت دشمن||| اختـ . ضدِف ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

cyberspace command and control

فرماندهی و نظارت رایاسپهر [علوم نظامی] به‌کارگیری حسگرهای مختلف رایانه‌ای شامل سامانه‌‌های شناسایی رخنه‌گر و پیام‌های رایانه‌ای و دادگان‌های تهدیدکنند ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

divine command

نظریه امر الهی [فلسفه] دیدگاهی مبتنی بر اینکه اصول و قواعد و تکالیف اخلاقی به اراده و فرمان خداوند متکی است

واژه‌های مصوب فرهنگستان

divine command theory

نظریه امر الهی [فلسفه] دیدگاهی مبتنی بر اینکه اصول و قواعد و تکالیف اخلاقی به اراده و فرمان خداوند متکی است

واژه‌های مصوب فرهنگستان

dosmount command

فرمان پیاده کردن

دیکشنری انگلیسی به فارسی

dot commands

[کامپیوتر] نوعی شکل دهی که در آن یک کلمه پرداز دستورات شکل دهی را در متن ثبت می کند اما تا زمان چاپ آنها را به متن اعمال نمی نماید

دیکشنری انگلیسی به فارسی

embedded command

[کامپیوتر] فرمان تعبیه شده، فرمان درونی .

دیکشنری انگلیسی به فارسی

filter command

[کامپیوتر] فرمان FOLTER.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید