رشتۀ رمزگذار [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] رشتهای از مارپیچ دِنا که توالی آن مشابه توالی رِناپ ژن مربوط است|||متـ . رشتۀ بامعنا sense strand||| رشتۀ مثبت plus ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] نظریه ی کدگذاری [آمار] نظریه کدگذاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنامه نویسی مطلق [کامپیوتر] برنامه نویس مطلق .
[زمین شناسی] عملیاتی از آدرس مسیر به منظور شمارش بلوکها، شیارها یا سایر واحدهای اجرایی
[کامپیوتر] برنامه نویسی خودکار، برنامه نویسی به صورت خودکار .
[صنعت] بارکد گذاری
کدبندی مکانی دستهای [مهندسی نقشهبرداری] فرایند کدبندی مکانی همزمان برای شمار بسیاری از اطلاعات مربوط به نشانی
رمز گشایی، برداشتن رمز، رمز برداری سایر معانی: رمز گشایی، رمز برداری [برق و الکترونیک] کد برگردانی کردن، رمز گشایی [ریاضیات] رمز خوانی، رمز گشایی، رمز برداری، کشف رمز، رمز یابی [آب و خاک] رم ...
[زمین شناسی] کدگذاری مستقل نقشه های دوگانه (dime)
[سینما] شماره گذاری حاشیه
رمز گذاری سایر معانی: رمز گذاری [برق و الکترونیک] رمز گذاری، کد گذاری [ریاضیات] رمز گذاری، کدگذاری [روانپزشکی] رمز گردانی. در نظریه اطلاعات، ارائه داده ها برای انتقال یا ذخیره سازی. در فن مح ...
[کامپیوتر] کدگذاری تلفیق فرکانس