ساحل، دریا کنار، سریدن سایر معانی: کرانه، کناره، دریابار، لیز خوردن (با سورتمه و غیره)، لیزیدن، لغزیدن، (در سورتمه و غیره) پایین رفتن، دنده خلاص رفتن، (بدون تقلا) پیش رفتن، (بدون زحمت) ادامه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] کویر ساحلی بطور کلی هر ناحیه کویری در حاشیه یک اقیانوس. نیز ببینید: کویر ساحل غربی west – coast deser.
جنگل ساحلی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] جنگلی که در سواحل دریاها یا اقیانوسها میروید
واژههای مصوب فرهنگستان
نقشهسازی ساحلی [مهندسی نقشهبرداری] تهیۀ نقشه از ناحیۀ ساحلی
(انسان یا چیزی که سر می خورد یا بدون تقلا پیش می رود) سرنده، سرشگر، (کشتی) کرانه رو (کشتی مسافری یا باری که در راستای ساحل کار می کند)، سورتمه، هر چیزی که برای سریدن یا پیشرفت بدون تقلا به ک ...
خلاصرَوی [حملونقل ریلی] حرکت قطار با سرعت مناسب در سراشیبی یا سطح تخت بدون اعمال نیرو و ترمز برای صرفهجویی در مصرف انرژی ...
خط کناره [اقیانوسشناسی] خطی که حداکثر پیشروی امواج توفانی بر روی ساحل/ کرانه را نشان میدهد
در طول ساحل سایر معانی: در نزدیکی و در امتداد ساحل، کران راستا (coastways هم می گویند)
[زمین شناسی] ساحل گسلی ساحل یا کرانه ای که مستقیم بوسیله گسلش تشکیل شده است. (پینیرکاتن 1916). مانند آنکه در امتداد یک خط گسل، یا یک بازوی باریک دریا ایجاد شده که یک خط القعر گسلی را دربر می ...
[زمین شناسی] ساحل یخساری شده ساحلی را گویند که عوارض آن شبیه یخچال های قاره ای آشکوب پلیستوسن است و یا ساحلی که در حال حاضر توسط یخچال هایی پوشیده شده است.
(امریکا - عامیانه) محله ی اعیان (به ویژه اگر کنار دریا باشد)، ساحل زرین، ساحل طلا (نام مستعمره ی سابق انگلیسی در افریقای غربی واقع در خلیج گینه که امروزه بخشی از کشور غنا است)
[زمین شناسی] ساحل پر انرژی ساحلی که در معرض خیزاب های اقیانوسی و یا برخورد با امواج دریاهای طوفانی بوده و مشخصه آن وجود ارتفاعات شکنی بزرگ تر از 50cm است. مقایسه شود با: moderate energy coas ...