بامبول سایر معانی: شیطنت، مسخره بازی، بازیگوشی، کاسه زیر نیم کاسه، حقه بازی، دوز و کلک، کچلک بازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لغز، حرف کنایه دار یا شوخی امیز، حرف کنایهدار زدن سایر معانی: تمسخر، جواب بی ادبانه، گستاخی(در کلام)، قلمبه گویی، حرف گوشه دار، کنایه، حاضر جوابی، پیش جوابی، متلک، شوخی کردن، لطیفه گویی کردن ...