منشی، محرر، کاتب نسخه های خطی، کتابت کردن، حکاکی کردن سایر معانی: (پیش از اختراع چاپ) کاتب، نویسنده، مولف، رونویس کننده ی تورات، دبیر، خط نویس، (قلم ویژه ی علامت گذاری روی چوب یا سنگ یا آجر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشاورز، خرده مالک، مالک جزء سایر معانی: (در اصل - دربار یا کاخ های اشرافی) خادم، خدمتکار، (در روستاها) کشاورز مالک زمین خود، دهگان (دهقان)، (انگلیس - کشاورز) خرده مالک، (نیروی دریایی امریکا) ...