همسُرا [موسیقی] عضو گروه همسُرایان
واژههای مصوب فرهنگستان
اوازه خوان جزو دسته خوانندگان سایر معانی: عضو گروه سرایندگان یا هم سرایان (به ویژه اگر پسر بچه باشد)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هم سرایان، نغمه سرایان هم اهنگ، دسته خوانندگان، برگردان، هم سرایی کردن سایر معانی: هم صدایی، هم سرایی، رامشگری، رامشگران، هم صدا شدن، یک دل و یک زبان گفتن، (تئاتر یونان باستان - دسته ای از ب ...
خواننده، سراینده، اواز خوان، خنیاگر، سرود سرا، نغمه سرا سایر معانی: اسحاق باشویس سینگر (نویسنده ی امریکایی)، آوازخوان، پرنده ی آوازخوان، شخص یا چیزی که ترنم می کند
اواز خوان، نغمه سرا، غزل خوان سایر معانی: خواننده، آوازخوان، ترانه نویس، چامه چرا
زن اواز خوان سایر معانی: زن اواز خوان