[نساجی] طول تراورس نخ روی ماسوره
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[سینما] فصل تعقیب
(انگلیس) 1- مرتب یادآوری کردن، پاپی شدن 2- کاوش کردن
[حسابداری] دستور خرید ؛ اجازه خرید
[حسابداری] خرید یک مجموعه (خرید یکجا)
خرید متقابل، تهاتر بازرگانى : داد و ستد متقابل
[حسابداری] دفتر روزنامه خرید نسیه
قلم زدن، نشاندن، کار گذاشتن، در نگین گذاشتن، مرصع کردن سایر معانی: (مثلا در مورد سنگ انگشتر) نگین گذاشتن، نشاندن (بر چیزی)، سوار کردن
شکار منصفانه [مهندسی منابع طبیعی - شاخه حیاتوحش] شکار در شرایط منصفانه که در آن به حیوان فرصت فرار برای دفاع از خود داده میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[حسابداری] خرید گروهی از دارائیها بطور یکجا
خرید، خریداری، ابتیاع، در امد سالیانه زمین، خریدن، خریداری کردن، خرید کردن، ستون ساختن سایر معانی: ابتیاع کردن، (با زحمت یا فداکاری و غیره) به دست آوردن، کسب کردن، جاپا، جادست، دستگیره، تکیه ...
[حسابداری] تعهدات خرید