شخصیت [سینما و تلویزیون] فردی که در یک اثر نمایشی خلق میشود و نقش او را بازیگری ایفا میکند
واژههای مصوب فرهنگستان
(در تئاتر و سینما و غیره) هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی می کند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هتک آبرو، از بین بردن آبرو و حیثیت کسی
[سینما] طرح شخصیت ها
[کامپیوتر] جدول تعریف کاراکتر .
[کامپیوتر] پر کردن کاراکترها .
[کامپیوتر] نگاره سازی دخشه ای .
[ریاضیات] گروه مشخصه ها
سرشت گروه [ریاضی] یک همریختی از گروهی مفروض به گروه ضربی میدان اعداد مختلط
دخشه خوان [کامپیوتر] دخشه خوان، علامت خوان . [برق و الکترونیک] نویسه خوان وسیله ای که با پویش نویسه های چاپی یا دستنویس، رمزهای معادل آنها را برای استفاده در کامپیوتر یا سایر مدارهای پردازشگ ...
[کامپیوتر] چهار گوش یا مربع کارکتری .
[برق و الکترونیک] درج کاراکتری