سوزانی سایر معانی: تیزى، درشتى، زنندگى
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لطیفه سایر معانی: سوزندگی، تندی، نیش سخن
ابری، گرفته
خطر ناک، خطیر، خوفناک سایر معانی: سیجناک، پر مخاطره [فوتبال] خطرناک- پرخطر
خطر ناک، خطیر، پرخطر سایر معانی: پرمخاطره، سیج ناک، مخاطره آمیز، وابسته به بخت، بختی، اقبالی، الله بختی، تصادفی، اتفاقی [ریاضیات] خیلی خطرناک، تصادفی، اتفاقی
نا معلوم، بی حساب، نا شمردنی، شمرده نشدنی سایر معانی: بی شمار، فراوان، حساب نشدنی
خطر ناک سایر معانی: خطرناک
زنندگى، تندى
خطر ناک، مخاطره امیز، در مخاطره سایر معانی: پر مخاطره، سیجناک
حساس، غلغلکی سایر معانی: قلقلکی، دقیق، مستلزم دقت و احتیاط، ظریف
[ریاضیات] تعریف ناپذیر، شمارش ناپذیر، ناشمارا
دمدمی، غیرقابل پیش بینی، غیر قابل پیشگویی، غیرقابل استناد سایر معانی: غیرقابل پیشگویی، غیرقابل استناد، دمدمی [ریاضیات] غیر قابل پیش بینی، پیشگویی ناپذیر