[سینما] پروانه نمایش - لوحه پروانه نمایش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] داده های سانسور شده
[آمار] مدلهای رگرسیونی سانسور شده
مبنی بربازرسی
خرده گیری، عیب جویی
[کامپیوتر] نرم افزار سانسور کننده .
سانسور کردن سایر معانی: فیلم یا مطبوعات را سانسور کردن، (فیلم و کتاب و غیره) از پیش سانسور کردن
[زمین شناسی] سانسور کردن متقارن [آمار] سانسور کردن متقارن
[آمار] آزمون برای سانسور کردن
قطعی، بحرانی، انتقادی، منتقدانه، وخیم، نکوهشی سایر معانی: انتقادآمیز، نکوهشگرانه، معاندانه، خرده گیرانه، وابسته به نقد ادبی یا هنری و غیره، نقدگرانه، هنرسنجانه، سخن سنجانه، نکته سنجانه، بسیا ...
بدگو
ذره، بیم، تردید، اندک، محظور اخلاقی، واحد سنجش چیز جزئی، نهی اخلاقی، وسواس باک، وسواس داشتن، دو دل بودن، تردید داشتن سایر معانی: محذور اخلاقی، تردید (به ویژه درباره ی درستی عمل یا روش بخصوص) ...