سببی [زبانشناسی] در فارسی، فعل گذرایی که با افزودن ونـد «ـ ان» بـه آن ظـرفیت (valency) یا تعداد وابستههایش افزایش مییابد |||متـ . فعل سببی causative verb, factitive verb ...
واژههای مصوب فرهنگستان
سبب شونده سایر معانی: (زبان شناسی) واژه ی انگیزان، واژه ی سببی، انگیزان، انگیزگر، انگیزگرانه، علتی، سببی، متعدی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سبب بودن
در فارسی، فعل گذرایی که با افزودن ونـد «ـ ان» بـه آن ظـرفیت (valency) یا تعداد وابستههایش افزایش مییابد |||متـ . فعل سببی causative verb, factitive verb [زبانشناسی] ...