سرزنش، طعنه، سرزنش کردن سایر معانی: به رخ کشی، مچل سازی، سرکوب، عیب نمایی، (انگلیس - عامیانه) آدم احمق و قابل تحقیر، چلغوز، جوالق، هیجان، عصبی بودن، دستپاچگی، عیوب یا اشتباهات کسی را یاداور ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارت ویزیت سایر معانی: کارت ویزیت (calling card هم می گویند)، کارت اسم درفرانسه
توزیع نماهای نقشهنگاشتی ازطریق رابطهای انتقال دادۀ بیسیم و تجهیزات هوایی [مهندسی نقشهبرداری]
واژههای مصوب فرهنگستان
مربوط به فنّاوری و تجهیزات دورنقشهنگاری [مهندسی نقشهبرداری]
اندازهگیری دقیق مختصات جغرافیایی یا شبکهای بر روی نقشه با خطکش مدرّج [مهندسی نقشهبرداری]
دانش و فنّاوری تهیه و بررسی نقشه [مهندسی نقشهبرداری]
توافقی برای تنظیم قیمت که بهصورت رسمی یا غیررسمی بین شماری از بنگاهها شکل میگیرد [حقوق]
توافقی برای تنظیم قیمت که بهصورت رسمی یا غیررسمی بین شماری از بنگاهها شکل میگیرد [مدیریت - مدیریت پروژه]
گُنجایهای مکعبشکل، از جنس مقوا و گاه پلاستیک، برای بستهبندی و حمل [مهندسی بسپار - مجموعه بستهبندی]
سیاههای از مشخصات کتابشناختی نقشهها [علوم کتابداری و اطلاعرسانی]
نارسایی جهشی مغلوبی که در آن کلیۀ بافتهای کلاژندار دچار کمرویشی میشوند [علوم پایۀ پزشکی]