نقشهنگار [مهندسی نقشهبرداری] کارشناس و متخصص نقشهنگاری
واژههای مصوب فرهنگستان
وابسته به نقشه کشی سایر معانی: وابسته به نقشه کشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[خاک شناسی] چهره نقشه
[زمین شناسی] نظام اطلاعات نقشه نگاری
[خاک شناسی] اسکنر نقشه کشی
کارتن [مهندسی بسپار - مجموعه بستهبندی] گُنجایهای مکعبشکل، از جنس مقوا و گاه پلاستیک، برای بستهبندی و حمل
[سینما] فیلم کارتون و نقاشی
[سینما] جان بخشیده کارتون
[سینما] فیلم کارتون
نقاش کارتون سایر معانی: نقاش کارتون
گلوله توپ سایر معانی: فشنگ [زمین شناسی] یک روش گرافیکی طومار مانند بر روی نقشه یا نمودار، که عنوان، مقیاس، راهنمای نقشه یا موارد توصیفی را احاطه می کند. مترادف: جعبه عنوان. ...
گلوله، فشنگ، کارتریج سایر معانی: استوانه (حلقه ی فیلم دوربین عکاسی با ماسوره و پوشش خارجی آن که یکجا در دوربین می گذارند)، (جنگ افزار) فشنگ (شامل پوکه و باروت و گلوله یا ساچمه)، (گرامافون) س ...