[زمین شناسی] یک حامل پلاستیکی، با حدود 10 مترطول که به عنوان واحد حد واسط برای ایجاد یک سیستم حمل کننده های مرتبط بین یک ماشین و اتاق یا حامل ورودی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واگن خودروبَر [حملونقل ریلی] واگن یک یا چندطبقه با مهاربندی ویژه برای حمل خودرو
واژههای مصوب فرهنگستان
[نساجی] حامل سرطان زا - کریر سرطان زا
[برق و الکترونیک] جا تراشه ی پایه دار سرامیکی [ سی ال سی سی] نوعی بسته ی تخت مربع- شکل برای بسته بندی مدارهای مجتمع که از سرامیک ساخته شده است و در هر چهار گوشه ی آن پایه های اتصال و حداکثر ...
شیمیاییبَر [حملونقل دریایی] کشتی مخصوص حمل مواد شیمیایی
حامل مزمن [زیستشناسی - میکربشناسی] حاملی که اگر درمان نشود، در تمامی طول دورۀ زندگی خود ریزاندامگان را حمل میکند
[برق و الکترونیک] سیستم حامل همدوس نوعی سیستم باز فرستنده که حامل پرسشگر آن با مضرب خاصی از بسامد دو باره ارسال می شود .
بارگُنجـ دوبهبَر [حملونقل دریایی] کشتیای که برای حمل همزمان دوبه و بارگُنج طراحی و ساخته شده است ...
بارگُنجـ فلهبَر [حملونقل دریایی] کشتی چندمنظورهای که توانایی حمل بارگُنج یا بار فلهای را دارد
[کامپیوتر] حامل پیوسته [برق و الکترونیک] حامل پیوسته حاملی که روی آن اطلاعات به طور پیوسته و بدون ایجاد وقفه ارسال می شود .
داده بر، حامل داده ها [کامپیوتر] حامل داده
حامل دِنا [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] هر مولکول یا اندامگانی که دِنا را به یاختههای هدف منتقل میکند ...