حرفه، حامل، حمال، حامل میکرب، دستگاه کاریر، موج حام-ل سایر معانی: (شخص یا وسیله ای که حمل می کند) حمل کننده، نقاله، حماله، برنده، آورنده، آوردگر، ترابر، نامه بر، پیام آور، قاصد، مکاری، پیک، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] تنظیم دامنه ی حامل تغییر دامنه ی موج حامل در فرستنده ی دامنه - مدوله شده در شرایطی که مدوله کننده ی به صورت متقارن اعمال شود .
[عمران و معماری] نهر رابط
[برق و الکترونیک] کانال حامل مجموعه تجهیزات و خطوطی که مدار کامر جریان حامل را از بین دو یا چند نقطه به وجود می آورند.
[زمین شناسی] سیستمی که فرود آمدن هواپیما را در روی جایگاه یا کشتی های هواپیما بر کنترل می کند.
[نساجی] نمودار کریر
[نساجی] رنگرزی با کریر
[کامپیوتر] فرکانس موج حامل .
[برق و الکترونیک] نسبت حامل به تداخل نسبت c/i نسبتی برای مشخص کردن میزان تداخل در رله های مایکروویو و سایر سیستمهای ارتباطی . برای این منظور ابتدا سیگنال مطلوب اندازه گیری و سپس با قطع آن سی ...
[برق و الکترونیک] نشت حامل بسامد حامل باقیمانده در سیستم حذف حامل .
[برق و الکترونیک] خط حامل هر خط انتقالی که برای ارتباط حاملی چند کاناله استفاده می شود .
[ریاضیات] محل صورت دیفرانسیل