حجره گرزن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(لاتین) امروز را رها مکن، تا وقت هست خوش باش، فرصت عیش و طرب را از دست مده
میل فرش پلگان
[زمین شناسی] کارپدولیت، خط سنگی.
برچه سایر معانی: (گیاه شناسی) برچه (اندام تولید مثل ماده در گیاهان گلدار که شامل تخمدان و کلاله است)، حجره ی گرزن، حجره گرزن
(جانور شناسی) زنبور درودگر (زنبورهای تک زی از تیره ی anthophoridae که چوب را سوراخ می کند و در آن تخم می گذارد)، زنبورچوب سورا کن
فرش، قالی، زیلو سایر معانی: گلیم، کفپوش بافته (پشمی و غیره)، موکت، گبه، خرسک، جاجم، جاجیم، فرش کردن، قالی کردن، با کفپوش پوشاندن، (مجازی) پوشاندن، مورد موآخذه قرار دادن، سرکوفت زدن، بازخواست ...
(ارتش) بمباران منطقه ای کردن، ناحیه ی ویژه ای را سخت بمباران کردن (برای تسهیل پیشرفت پیاده نظام)، بمباران فرشی کردن
سرباز جنگ ندیده، سردار جنگ ندیده (واژه ی تحقیر آمیز)، جنگجوی تن آسا
قالی باف
[نساجی] پشم قالی - پشمی با الیاف بلند و ضخیم
خورجین سایر معانی: خرجین، کیسه ی ساخته شده از فرش، وابسته به carpetbagger، خورجینی، سیاست بازی ودغلکاری کردن، خرجین