(امریکا- عامیانه) زنی که حرفه ی بخصوصی را دنبال می کند، زن دارای حرفه یا پیشه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خانوادۀ دوشاغل [روانشناسی] خانوادهای که در آن زن و مرد هر دو شاغلاند
واژههای مصوب فرهنگستان
سوداگر، کاسب، بازرگان (بیشتر به جای businessman و businesswoman به کار می رود)
صدا، ندا، فراخوانی، پیشه، پیشه و شغل، فراخواننده سایر معانی: حرفه، شغل، کار، بانگ، صدا زدن، تلفن زنی، سخن پراکنی، انگیزه، رسالت، احساس نیرومند (به ویژه در جهت خدمت به دیگران)، فریاد ...
تاخت، چهار نعل، چهار نعل رفتن، تازیدن سایر معانی: شتابیدن، تاختن، (اسب سواری) چهار نعل، (به ویژه چهارپایان) گام سریع، تاخت کردن، پیشرفت، سریع کردن، رشد سریع کردن
تخصص، ویژه گری، اختصاص، داروی ویژه یا اختصاصی، کیفیت ویژه، رشته اختصاصی، کالای ویژه، اسپسیالیته سایر معانی: ویژگی، خاصیت یا صفت منحصر بفرد، ویژه کاری، رشته ی تخصصی، رشته ی ویژه، کار ویژه، کا ...
خانوادهای که در آن زن و مرد هر دو شاغلاند [روانشناسی]