یخ خشک سایر معانی: ی خشک، یخی که از جامد کردن اکسید دو کربن بدست میاید [شیمی] یخ خشک، یخ جامد، برف کربنیک [سینما] یخ خشک [صنایع غذایی] یخ خشک : دی اکسید کربن جامد که برای سرد کردن و یخ زدن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دود مه، مه غلیظ، مه ودو، هوای الوده به دود و بخار سایر معانی: (از ترکیب: smoke و fog) مه دود، هوای آلوده به دود و غبار، دم دود، مه غلیظی که در اثر دود یا بخارهای شیمیایی ایجاد میشود [شیمی] م ...