کارخانه دار سایر معانی: (کسی که مالک یا مدیر یک واحد صنعتی است) صاحب صنعت، هوتخشگر، مدیر صنعت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نجیب زاده، ادم متنفذ سایر معانی: آدم متنفذ، کدیور، توانمند، متشخص