توالی متعارف [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← توالی مشترک
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] پوشای متعارف، پوشایی متعارف، پوشایی طبیعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] مجتمع متعارفا کراندار
قوانین و مقررات کلیسای کاتولیک که اخیرا تجدید نظر شده و corpus juris canonici خوانده می شود
وابسته به کتب ثانوی انجیل (به ویژه کتبی که مورد قبول کلیسای کاتولیک است ولی پروتستان ها آنها را اصیل نمی شناسند)
[ریاضیات] شکل متعارف قطری
[ریاضیات] شکل متعارفی دوگان
[ریاضیات] معادله های متعارف همیلتونی
[ریاضیات] معادله های متعارف همیلتون
[ریاضیات] حاصل ضرب متعارف وایرشتراس
باستانی، کلاسیک، مطابق بهترین نمونه، پیرو سبکهای باستانی، ردهای، وابسته به ادبیات باستانی سایر معانی: وابسته به هنر و ادبیات یونان و روم باستان، ناشی از اصول و سنت های هنری و ادبی یونان و رو ...
دین یار، روحانی، روحانیون، مردروحانی، کاتوزی سایر معانی: کاتوزیان، کشیشان