فضای باز، پردیزه، زمین دانشکده و محوطه کالج سایر معانی: محوطه ی دانشگاه، زمین و ساختمان های دانشگاه یا مدرسه، پردیز، پردیس، (برای تنبیه) دانشجو یا دانش آموز را به ماندن در محوطه ی مدرسه محدو ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شبکۀ پردیسی [رایانه و فنّاوری اطلاعات] شبکهای حاصل از اتصال شبکههای محلی در فضای محدود جغرافیایی، مانند مدرسه یا پایگاه نظامی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(اسطوره ی یونان و روم) هیپوکامپوس (هیولای دریایی که نیمه ی پیشین بدنش اسب و بقیه ماهی است) [روانپزشکی] هیپوکامپ. یک ساختمان گرد و شبیه اسب دریایی است که بطور عمده از ماده خاکستری ساخته شده ا ...
تفاله، نخاله، حیاط
ندامتگاه، بازداشتگاه یا زندان مجرمین، ندامتی، دار التادیب سایر معانی: وابسته به پشیمانی، توبه آمیز، ندامت کارانه، هود آمیز، پتت آمیز، زندان
عقار سایر معانی: مقدمات( در قیاس) قانون ـ فقه : خصوصیات ملک که در مقدمه سند درج مى شود خانه و متعلقات ان روانشناسى : مقدمات [ریاضیات] مقدمات، مفروضات
شبکهای حاصل از اتصال شبکههای محلی در فضای محدود جغرافیایی، مانند مدرسه یا پایگاه نظامی [رایانه و فنّاوری اطلاعات]