سرزنش کردن، عتاب کردن، گله کردن از، غرغر کردن سایر معانی: (با ملایمت) سرزنش کردن، نکوهیدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رد، مذمت، بی میلی، عدم تصویب، تقبیح سایر معانی: عدم تایید، مخالفت، ناهمپذیری، مردودشناسی، ناپذیری، ناخشنودی، نارضایتی