حساب، براورد، محاسبه، محاسبات سایر معانی: آمارش، برآورد، برداشت (در اثر محاسبه)، پیش اندیشی (به ویژه اگر از روی خودپرستی باشد)، پیش دستی [حسابداری] محاسبه [عمران و معماری] محاسبه [ریاضیات] ح ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] محاسبه سود هر سهم
[عمران و معماری] برگ محاسبه
[نساجی] محاسبات پارچه
[کامپیوتر] محاسبه مجدد ستونی .
[ریاضیات] محاسبات دستی
[ریاضیات] محاسبات میانی
[ریاضیات] محاسبه ی ماتریس معکوس
[شیمی] محاسبات شکل خط
تجدید محاسبه
مشورت، تامل، اندیشه، خیال، غور، شور، بررسی، سنجش سایر معانی: ژرف اندیشی، ژرفنگری، غور و بررسی، تعمق، ژرفروی، (بیشتر جمع) بحث و بررسی جوانب، کنکاش، تعمق و تبادل نظر، چاره جویی، فرصت ...
کشف، اکتشاف، یابنده، پی بری سایر معانی: یابش، یاب گری، نویابی، یافته، چیز کشف شده، یابه، دستاورد، (حقوق) مقدمات محاکمه (مانند گرفتن استشهاد و گردآوری مدارک و اطلاعات مربوطه)، پیشگردهای دادرس ...