ادم بی تربیت سایر معانی: (در اصل: واژه ای که توسط دانشجویان دانشگاه های انگلیس در اطلاق به نوکران و مستخدمان به کار برده می شد)، آدم کم سواد و ناوارد به مبادی آداب، بی تربیت، جوزعلی، فرومایه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[صنعت] تبادل داده ها
cad|cam(برنامه ی کامپیوتری که روش های طراحی را با اصول تولید صنعتی تلفیق می کند مثلا در ساختن طرح سیم کشی های دقیق و پیچیده) کدکم
(دفتر ثبت اندازه و ارزش و مالکیت زمین های هر ناحیه که به منظور برآورد مالیات های مربوطه نگهداری می شود) دفتر ثبت املاک
لاشه مانند، جسدوار، دارای رنگ پریده و مرده سایر معانی: جسد مانند، لاش سان، نعش مانند، رنگ پریده و نزار
[زمین شناسی] دیواره یخدار شکل کوتاه شده ballycadder. مترادفی برای ice foot (یخ پایی/ یخ پوزه).
جامه ژنده، لباس مندرس، نوعی نخ پشمی، نخ قلابدوزی سایر معانی: رجوع شود به: caddis، نوعی ن پشمی، ن قلابدوزی
جامه ژنده، لباس مندرس، نوعی نخ پشمی، نخ قلابدوزی سایر معانی: پارچه ی زبر پشمی، جوال، پشم رشته و تابیده، نوعی ن پشمی، ن قلابدوزی
(جانورشناسی) بال مودار (حشرات راسته ی trichoptera - دارای بدنی نرم و شاخک و پاهای دراز و چهاربال پشمالو) [زمین شناسی] حشرات راسته بال موداران.
شبح، پیشخدمت، لو لو، توپ تنیس، چای دان، دانش اموز دانشکده افسری، پسر کهتر سایر معانی: ظرف چای، رجوع شود به: caddie
بشکه، چلیک، بچه عزیز دردانه، حیوان دست اموز، دست پرورده سایر معانی: (حیوانی که از مادر گرفته شده و توسط انسان پرورش یافته باشد) حیوان دست آموز، (گیاه شناسی) سرو مدیترانه (juniperus oxycedrus ...
روغن عرعر