[ریاضیات] بنا به تشابه با
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزودی، در اینده، کم کم سایر معانی: 1- (مهجور) فورا 2- به زودی، پس از اندکی 3- دیر یا زود، باالمال، متدرجا، بفوریت
تصادفا، اتفاقا، 1- اصلا، به هیچ وجه 2- به هر صورت، به هر طریق
ضربت تصادفی
از هر راهی، به هر طریق، هر طور که شده، تصادفا، اتفاقا، الله بختی، برحسب اتفاق یاتصادف
تصادفا، اتفاقا، الله بختی، به دلخواه خود، با گزینش فردی
متفقا، برحسب کارمزد، حق العمل کاری
در مقایسه، در همسنجی، مقایستا، در مقام مقایسه، (امریکا - محلی) به تعداد زیاد، به مقدار زیاد
بطورمقاطعه
by contrast, in contrast(قدیمی) برخلاف انتظار، در مقابل، در عوض، از سوی دیگر
ازراه التفات، احتراما
درروز، روزانه