تطمیع کردن، با پول مصالحه کردن سایر معانی: رشوه دادن [صنعت] تطمیع کردن، رشوه دادن - مجموعه فعالیت هایی که به منظور تطبیق محصول در حال تحویل با محصول خریداری شده انجام می پذیرد. ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خریدنی، خریده شدنی
قرار (یا قرارداد) خرید متقابل، باز خرید، پس خریدن جنس فروخته شده
بازار خرید (هنگامی که به واسطه ی کمبود مشتری وضع برای خرید با شرایط خوب مناسب است)
خریدارى
[آمار] جدول بویزبالوت
[حسابداری] بهای تمام شده خرید
خرید اهرمی [اقتصاد] خریدن یک شرکت با استفاده از مقادیر قابلتوجهی استقراض و به وثیقه گذاشتن داراییهای شرکت خریداریشده برای در اختیار گرفتن سهام مدیریتی آن ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[حسابداری] تصمیم گیری راجع به ساعت یا خرید [ریاضیات] تصمیم گیری بین ساخت، تصمیم گیری بین خرید
بیش از نیاز یا استطاعت خرید کردن، در خرید افراط کردن
خرید مکرر بازرگانى : خرید مکرر، بازخرید
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Li2CO3