چاق، گوشتالو سایر معانی: چاق و چله، گرد و قلمبه، لمتر، گومبل، لنبه، تپل، خپله، پهن رخسار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوبرو، خوش منظر سایر معانی: گیرا، ملیح، خوش ایند
(امریکا - خودمانی - زن) دارای بقچه بندی خوب، کمی چاق ولی خوش هیکل