بخاک سپردن، دفن کردن، از نظر پوشاندن [خاک شناسی] خاک دفن شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] آبراهه مدفون
[برق و الکترونیک] لایه نفوذی مدفون یک لایه ی کم مقاومت که قبل از تشکیل الایه ی رونشستی سطحی و از طریق نفوذ نا خالصی در ماده ی نیمرسانا ساخته می شود .
[عمران و معماری] زهکش زیرزمینی [زمین شناسی] زهکشزیر زمینی
[آب و خاک] خاک مدفون
[عمران و معماری] آبراهه مدفون [زمین شناسی] آبراهه مدفون
هفت کفن پوسانده
هدفهای ژرفانهفت [علوم نظامی] تمامی هدفهایی که آنها را برای مقاوم کردن در مقابل سلاحهای جنبشی در زیر زمین پنهان میکنند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
فراموش سایر معانی: اسم مفعول فعل: forget، فراموش کردن، غفلت کردن
غایب، پنهان، مخفی، پنهانی، مستور، مکنون سایر معانی: نهان، اسم مفعول فعل: hide، نهفته، پوشیده
واقع در شکم خاک، زیر زمینی سایر معانی: (وابسته به یا موجود در زیر سطح زمین) زیر زمینی، تحت الارضی (hypogean هم می گویند)، (گیاه شناسی - به ویژه لپه داران) زیر زمین رست (مانند بادام زمینی) ...
زیر زمینى