دزد، غارتگر، سارق منازل سایر معانی: کسی که (معمولا شب) برای دزدی به خانه مردم می رود، دزدخانه، شب دزد، سارق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شب دزدانه، متمایل به دستبرد زدن به خانه ی مردم، مرتکب یاوابسته به عمل واردشدن به خانه ای درشب بقصدارتکاب جرم
عادی شدن، حرز را شکستن و بزور داخل شدن، در میان صحبت کسی دویدن سایر معانی: فرار کردن، گریختن (از بند یا زندان و غیره)، آزاد شدن، 1- با شکستن قفل (و غیره) وارد شدن، ورود غیرقانونی کردن 2- مخت ...
چپاول، تاراج، یغما، غارت، ویران سازی، ویرانگری
حمله کردن بر، تجاوز کردن، تهاجم کردن، هجوم کردن، تاخت و تاز کردن در سایر معانی: مورد تاخت و تاز قرار دادن، (با جنگ و قشون) گرفتن، تجاوز (نظامی) کردن، برتاختن، تاخت و تاز کردن، دست یازی کردن، ...
دزد، مختلس سایر معانی: دزد، مختلس