(عامیانه) عصبی، دستپاچه، آسیمه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجموعهای از تارهای نوری شفاف که برای انتقال نور یا تصویر به کار میرود [فیزیک]
واژههای مصوب فرهنگستان
مجموعهای از تارهای نوری که برای انتقال نور به کار میرود [فیزیک]
مجموعهای از تارهای نوری که برای انتقال تصویر به کار میرود [فیزیک]
تدفینی که در آن جسد یا بقایای آن در حصیر یا با نوارهای پارچهای یا پوستی بستهبندی شده است [باستانشناسی]