[زمین شناسی] آرام کننده جامی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] حوضچه آرامش جامی
صندلی سطلی، صندلی قوس دار که زاویه ی پشتی آن قابل تغییر است (مثل صندلی برخی اتومبیل ها)، صندلی یکنفری در هواپیماواتومبیل
جور کردن دلوی
[مهندسی گاز] تلمبه بخار سطلی
[عمران و معماری] دندانه جام
[زمین شناسی] حفار بیل چرخشی
الکترونیک : مقابله
بینهنگهدار [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] مجموعهای از گیرههای چوبی که مانع از غلتیدن و سُر خوردن درخت در هنگام بینهبُری میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[شیمی] ولتاژ مخالف [برق و الکترونیک] ولتاژ مخالف ولتاژی که قطبیت آن دقیقاُ مخالف ولتاژ دیگری است.
کاخ باکینگهام (مقر رسمی ملکه ی انگلستان)
کیس [خوردگی] شیارهایی با انحنای ملایم و معمولا چندشاخه غالبا در سطح فوقانی یا تحتانی قطعۀ ریختگی که به سبب انبساط سیلیس و طبله کردن ماسه و شکستگی آن ایجاد میشود ...