مشت زن سایر معانی: (عامیانه) بزن بهادر، آدم درشت اندام و دعوایی، قلچماق، مشت باز پیشه کار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بذله گو، ادم شوخ، گانگستر، اوباش، همدست تبه کاران سایر معانی: عضو دسته ی تبهکاران، گانگستری، اراذل
بچه ناقص الخلقه سایر معانی: (در اصل) بچه جن، بچه ی عوضی (بچه ای که پریان به جای بچه ای که دزدیده اند می گذارند)، بچه ای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند، ساده لوح