پادنسیم دریا [علوم جَوّ] برگشت شارش هوا در بالا از خشکی به سوی دریا که جزئی از گردش نسیم دریاست
واژههای مصوب فرهنگستان
نسیم ملایم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(امریکا - عامیانه) به آسانی، به سهولت، با کوشش کم
نسیم از زمین بسوی دریا، نسیم خشکی، نسیمی که از زمین بسوی دریا بوزد [آب و خاک] نسیم خشکی
(نسیمی که تندی آن میان 13 تا 18 میل در ساعت است) نسیم ملایم
نسیم نیرومند (باد با سرعت 25 تا 31 میل در ساعت)
نسیم درّه [علوم جَوّ] ← باد درّه
ارامش، سکوت، سکون، بی سر و صدایی، ساکت، ارام، خاطر جمع، ملایم، ساکن، اسوده، ساکت کردن، فرو نشاندن، ارام کردن سایر معانی: (در مورد هوا و دریا) آرام، بی باد، (در مورد اشخاص و صدا) آرام، متین، ...
بچه بازی، بازی کودکان، بازی کودکان هر کار بسیار آسان
کاری که با سهولت انجام شود، محکم بستن، تنگ یا کمربند بستن سایر معانی: (گیاه شناسی) درخت گنه گنه (جنس cinchona از خانواده ی madder - بومی نواحی حاره ی امریکای جنوبی)، پوست این درخت، (در زین ا ...
اسان، سهل الحصول، باسانی قابل اجرا سایر معانی: (با تداعی منفی) آسان، سهل، گواشمه، سهل الوصول، (گفتار یا نوشتار) روان (ولی سطحی)، کم محتوا، توام با سهل انگاری، سرسری، (کسی که کار را به آسانی ...
عملی، ممکن، امکان پذیر، محتمل، شدنی، میسر سایر معانی: کردنی، کنش پذیر، شایند، باور کردنی، باورپذیر، باورین، مناسب، شایسته، سزاوار [ریاضیات] قابل قبول، شدنی، قابل دسترس، شدنی، عملی، امکان پذی ...