شاخ فرعی، دندانه، نوک شاخه یاسیخ، چنگک خیش، از دست دادن، گم کردن سایر معانی: تیزی، (مثلا هریک از دندانه ها یا تیزی های چنگال خوراک خوری)، سیخچه، شاخ، شا فرعی، نوک شاخه یاسی، بافتن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متارکه، متارکه جنگ، جنگ ایست، قرارداد متارکه موقت جنگ سایر معانی: آتش بس موقت، متارکه ی جنگ
چرخ، پیچ و خم، قرقره، پیچ، گردش، نوبت، استعداد، چرخش، پیچ خوردگی، تمایل، تغییر جهت، گشت ماشین تراش، دگرگون ساختن، عطف کردن، تغییر دادن، پیچ خوردن، چرخیدن، تغییر جهت دادن، چرخ خوردن، تاه زدن، ...
کاخ سفید سایر معانی: کا سفید
ناحیهای از نمودار هرتزشپرونگ ـ راسل که بهطور مایل به سمت راست و بالای رشته اصلی گسترش مییابد و ستارههای غول در آن جای دارند [نجوم] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
مرحلهای در واکنش زنجیرهای که در آن شمار حاملهای زنجیرۀ تولیدشده بیش از حاملهای زنجیرۀ مصرفشده است [شیمی]
فرایندی که باعث رشد یک زنجیرۀ بسپاری جدید از یک موضع فعال بر روی یک زنجیرۀ موجود در جهتی متفاوت با جهت زنجیرۀ اصلی میشود [شیمی]
شاخهای دارای جوانههای خوابیده یا نابجا که براثر نور زیاد یا آتشسوزی، بر روی تنۀ درختان جنگلی تشکیل میشود [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] ...
← مرکز تلفن داخلی [مهندسی مخابرات]
نشانی دستوری که در صورت برقرار بودن شرط بعد از دستور شاخهگزینی اجرا میشود [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
پارامتری که نشاندهندۀ کاهش شعاع ژیراسیون (radius of gyration) یک بسپار بلندشاخه در مقایسه با یک بسپار خطی با همان وزن مولکولی است [شیمی]
برخهای از زنجیرۀ بسپاری که یک شاخه دارد و حاصل تقسیم شمار شاخهها بر درجۀ بسپارش است [شیمی]