[ریاضیات] بریدگی شاخه ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاخه غولها [نجوم] ناحیهای از نمودار هرتزشپرونگ ـ راسل که بهطور مایل به سمت راست و بالای رشته اصلی گسترش مییابد و ستارههای غول در آن جای دارند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] خط انشعاب هایبرید
[ریاضیات] سمت چپ ترین شاخه
بلندشاخهای [شیمی] وجود زنجیرههای شاخهای به بلندی زنجیرۀ اصلی بر روی زنجیرۀ اصلی
(جانور شناسی) کوفک آبششی (راسته ی gasterosteiformes از ماهیان استخوانی)، کوفک آبشش
[نفت] حفاری چند شاخه
(جانورشناسی) برهنه آبشش (انواع شکم پایان راسته ی nudibranchia)
پیشنهاد صلح، پیشنهاد آشتی، شاخه ی زیتون (نماد صلح و آشتی)، شا زیتون، اولاد
[ریاضیات] مرتبه ی نقطه ی شاخه ای
شاخه گستردن
[ریاضیات] شاخه ی اصلی