بدتر کردن، وخیم سازی، تشدید، (عامیانه) ناراحتی خشم انگیز، رنجه، اذیت، آزار، مصدع، موجب وخامت یا بدی، تبدیل به بدتر، سخت کردن، سختی، شدت، تهییج، مایه تشدیدجرم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تشدید، غضب سایر معانی: خشم، عصبانیت، آزار، رنجه، خشم انگیزی
اذیت، ازار، ناگواری، سر خر، مایه رنجش، مایه تصدیع خاطر سایر معانی: دردسر، مایه ی گرفتاری، گرفتاری، مزاحمت، (حقوق) آزار، بلا، ایجاد مزاحمت (مثلا سد معبر)، مردم آزاری [حقوق] مزاحمت، ایذاء، مزا ...