شبه جزیره ی بوسیا (در شمال کانادا)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دکه غذا [عمومی] سازهای موقتی برای آمادهسازی عرضه و فروش غذا در مکانهای شلوغ، مانند پارکها و ورزشگاهها و خیابانها ...
واژههای مصوب فرهنگستان
اتاق رنگ [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] فضایی بسته یا نیمبسته برای پوشرنگزنی افشانهای قطعات|||متـ . اتاق افشانش ...
بوتیک، دکان سایر معانی: مغازه ی کوچک (یا دکه ای در فروشگاه بزرگ) که در آن جامه های آخرین مد و گرانقیمت به فروش می رسد
(عامیانه) محبوبیت هنرپیشه و توانایی او در جلب مشتری، نمایش (از نظر جلب مشتری)، باجه ی فروش بلیط (در سینما و غیره)، گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش، باجه بلیط فروشی [سینما] گیشه (باجه بلیت فروشی ...
1- باز خواندن، به مراجعت دعوت کردن 2- تلفنی جواب دادن، متقابلا تلفن زدن، (انگلیس) اتاقک تلفن، کابین تلفن، کیوسک تلفن
قسمت، کوپه، تقسیم کردن سایر معانی: ( در فضایی که با دیوار به چند بخش کوچکتر تقسیم شده) اتاقک، (در قطار) کوپه، محفظه، جا، بخش، قطعه، مقوله، طبقه بندی، رده [ریاضیات] قسمت، بخش [آمار] بخش ...
دکه، مشتق از کوشک فارسی کلاه فرنگی سایر معانی: (از ریشه ی فارسی)، (در ایران و ترکیه) کوشک، مشتق از gt; کوشک فارسی lt; کلاه فرنگی، خانه تابستانی [کامپیوتر] کیوسک ؛ دکه - دکه ی کوچکی با یک کام ...
تلفن همگانی، تلفن پولی (که سکه در آن می اندازند)
فضایی بسته یا نیمبسته برای پوشرنگزنی افشانهای قطعات|||متـ . اتاق افشانش [خوردگی]