(جانورشناسی) عقرب کتاب (گونه های کوچک عنکبوتیان یا تنندویان از راسته ی pseudoscorpionida که شبیه عقرب بی دم بوده و در کاغذ و کتاب کهنه یا زیر سنگ لانه می کند)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] ارزش دفتری هر سهم
کتاب ـ مجله [عمومی] نشریهای در ابعاد مجله با کاغذهای روغنی و صفحاتی پرشمارتر از یک مجله عادی و معمولا در یک موضوع خاص یا در یک حوزه معین که گاه ممکن است حاوی آگهی تبلیغاتی نیز باشد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
صحاف، کتاب ساز سایر معانی: جلدگر
صحافی کتاب، کتاب سازی، تجلید سایر معانی: صحافی، کتاب دوزی، هنر کتاب سازی
(رستوران و هتل و هواپیما و غیره) پر
کاتب، کتاب دار سایر معانی: کسی که برای مسافرین جا رزرو میکندوبلیط می فروشد
لفظ قلم، کتابی، غیر متداول سایر معانی: دارای دانش کتابی (تئوری ولی نه عملی)، (واژه ی نسبتا منفی) کرم کتاب، کسی که همیشه سرش در کتاب است، میرزا قلمدان، وابسته به کتاب
ساماندهی، دفتر داری سایر معانی: ثبت داد و ستدها در دفتر ویژه [کامپیوتر] دفترداری ( housekeeping ) [ریاضیات] دفترداری، حسابداری
رساله، کتابچه، جزوه، دفترچه، کتاب کوچک سایر معانی: دفترچه، کتابچه [نساجی] جزوه
booklearning : علم کتابی، معلومات ناشی از مطالعه کتاب
کاتب، صحاف، کتاب دار، ناشرکتاب، دلال شرط بندی، کتاب نویس سایر معانی: ناشر، ویراستار، ویراگر