نرده پلکان چوبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقوای بریستول (گونه ای صاف و ظریف که مورد کاربرد نقاشان و هنرمندان است)
درشکه بدون کروک سایر معانی: درشکه، کالسکه ی چهارچرخه
[عمران و معماری] مدت زمان سوار شدن به اتوبوس
تخته اعلانات سایر معانی: تخته اعلانات، (تماشاخانه) تابلو اعلانات (که در پشت صحنه یا محل رختکن هنرپیشگان قرار دارد و ساعات کار و تمرین و غیره را بر آن می چسبانند)
[عمران و معماری] لایه تخته ای - ورق تخته
[کامپیوتر] برد ضبط
[صنعت] هیئت کنترل تغییرات - گروهی مرکب از ذینفعان که مسئولیت بررسی، ارزیابی، تایید، به تاخیر انداختن یا رد تغییرات پروژه را بر عهده دارند.
تخته ی شطرنج مانند که 64 خانه ی سیاه و سفید دارد (برای بازی چکرز) [سینما] شیوه شطرنجی
[عمران و معماری] بارگذاری روی دهانه های متفاوت
[نساجی] طرح پیچازی برجسته در پارچه توسط نخ های ضخیم یا تجمع نخ ها
تخته شطرنج سایر معانی: تخته ی شطرنج (که 64 خانه ی سیاه و سفید دارد)، صفحه شطرنج