آگهینما [عمومی] لوح یا سازهای بزرگ در بزرگراهها و خیابانهای پُررفتوآمد ویژۀ نصب آگهی
واژههای مصوب فرهنگستان
تخته اعلانات و آگهی ها سایر معانی: انتقال نامه، سند انتقال مالکیت، قبض فروش، سند فروش، (استرالیا) ایستاب، مانداب، تابلو بزرگ اعلانات که کنار بزرگراه ها و گذرگاه های عمومی می زنند، بیل بورد، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بامقواجلدشده
نرده پلکان چوبی
مقوای بریستول (گونه ای صاف و ظریف که مورد کاربرد نقاشان و هنرمندان است)
درشکه بدون کروک سایر معانی: درشکه، کالسکه ی چهارچرخه
[عمران و معماری] مدت زمان سوار شدن به اتوبوس
تخته اعلانات سایر معانی: تخته اعلانات، (تماشاخانه) تابلو اعلانات (که در پشت صحنه یا محل رختکن هنرپیشگان قرار دارد و ساعات کار و تمرین و غیره را بر آن می چسبانند)
[عمران و معماری] لایه تخته ای - ورق تخته
[کامپیوتر] برد ضبط
رجوع شود به: blackboard