فهرست راهنما، کتاب راهنما سایر معانی: کتابی که حاوی نام و نشانی افراد ویژه ای است، نام کتاب، نام دفتر، وابسته به مدیریت یا کارگردانی یا راهنمایی، مدیری، سرپرستی، رهنمایی، کتاب راهنما (به ویژ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محک، ازمایش، امتحان، رسیدگی، بازرسی، معاینه، ازمون، ازمایه سایر معانی: آزمون، سنجش، بررسی، ژرف سنجی، بازبینی، متن امتحان، پرسش های آزمون، آزمایه [حسابداری] رسیدگی [بهداشت] آزمایش [ریاضیات] آ ...
1- هویت یا شغل اشخاص مختلف، کی کیه، کی کیست 2- فهرست نام و زندگی نامه ی مختصر اشخاص نامور (که به صورت کتاب چاپ می شود)، کتاب کی کیه، کتاب کی کیست، فهرست رجال فهرست رجال