خشن، سرخ روی، سرخ گونه، زمخت سایر معانی: سر روی، سر گونه، زن چاق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هوس باز، دمدمی مزاج، بوالهوس، لوس سایر معانی: هوسران، متلون، (مهجور) تخیلی، پرخواب و خیال
شلخته سایر معانی: شلخته
نزاع، جنگ، محاربه، زد و خورد، جنگاوری سایر معانی: جنگ پردازی، مبارزه، پیکار، ستیز