سیرگاه [حملونقل ریلی] طولی از خط با محدودۀ معین که در هر زمان فقط یک قطار مجاز به حرکت در آن است
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] جفت و جور کردن خطا در یک بلوک - سرشکن کردن خطا در یک بلوک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] الگوریتم بلوکی
[نساجی] رگه های تاریک روشن که در اثر نایکنواختی پود در پارچه ایجاد می شود
[سینما] کرایه فیلم به صورت عمده
[معدن] روش استخراج تخریب تودهای (معادن زیرزمینی)
زنجیردوچرخه
[کامپیوتر] رمزگذاری بلوکی
واپایش سیرگاه [حملونقل ریلی] فرایندی که در آن حرکت قطار در یک سیرگاه پایش میشود
[شیمی] همبسپار دسته ای [نساجی] کوپلیمر بسته ای - کوپلیمر دسته ای [پلیمر] کو پلیمر قطعه ای، کو پلیمر دسته ای
همبَسپارش دستهای [شیمی] همبسپارشی که در آن تکپارهای همسان در توالیهای بلند به هم متصل میشوند
همبَسپارش دستهای [مهندسی بسپار] همبسپارشی که در آن تکپارهای همسان در توالیهای بلند به هم متصل میشوند ...