قیر معدنی، قیر طبیعی، قیر نفتی سایر معانی: (امریکا) کوچولو، (در کاربرد کودکان) کوچول، (انواع قیرهایی که از پالایش نفت و قیر زغال سنگ و قیر زغال چوب به دست آید) قیر، بیتومن، (قیری که به حالت ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] چسب قیری
[زمین شناسی] اصطلاحی مشترک برای بیتومن های سیال، چسبناک یا جامدی که به راحتی در محلول های آلی حل می شوند. مثالهایی از این دست، عبارتند از: نفت، ازوکریت(موم کوهی)، الاتریت(قیر طبیعی آسفالتی) ...
[عمران و معماری] استخراج قیر
[عمران و معماری] قیر تفاله - قیر ته مانده
اسفالت، قیر خیابان، قیر معدنی، زفت معدنی سایر معانی: اسفالت کردن، قیر، اسفالت (مخلوط قیر و شن) [عمران و معماری] آسفالت - قیر - آسفالت کردن [مهندسی گاز] قیر [نفت] قیر طبیعی ...