(انگلیس - عامیانه)، لخت و پتی، عریان، برهنه، مجنون
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امار زاد و ولد و مرگ و میر، امار حیاتی سایر معانی: آمار حیاتی (مانند آمار تولد و ازدواج و مرگ)، آمار مهند [زمین شناسی] آمار حیاتی [حقوق] اطلاعات مربوط به احوال شخصیه [ریاضیات] آمار وقایع زند ...
تولد جنین قبل از کامل شدن هفتۀ 37 حاملگی [علوم سلامت]
واژههای مصوب فرهنگستان
فاصلۀ زمانی پس از آخرین تولد زنده در زنانی که دو یا حداقل دو فرزند زنده به دنیا آوردهاند [علوم سلامت]
فاصلۀ تولد بین دو تولد زنده در زنانی که دو یا حداقل دو فرزند زنده به دنیا آوردهاند [علوم سلامت]
فرایندی تصادفی که جامعهای را توصیف میکند که هر عضو آن زایندۀ تعدادی تصادفی از اعضای جدید است [آمار]
فرایندی تصادفی که رشد و انحطاط جامعهای را توصیف میکند که در آن اعضا ممکن است بمیرند یا افراد جدیدی زاده شوند [ریاضی]
زنی که کودک را به دنیا میآورد، صرفنظر از اینکه مادر ژنی او باشد یا او را صرفا در زهدان خود حمل کرده باشد [علوم سلامت]
نوبت یک تولد در زنجیرۀ زایمانهای یک مادر [علوم سلامت]
تعداد تولدهای زنده به تعداد جمعیت در یک سال|||متـ . میزان خام تولد crud birth rate [علوم سلامت]
تولد بیش از یک نوزاد در یک زایمان [علوم سلامت]