(علم شناخت میکروب ها و آلودگرهایی که در هوا حرکت می کنند) هوا گرد شناسی، هوا زیست شناسی [آب و خاک] هوازیست شناسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیستشناسی حفاظت [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] علمی چندرشتهای که به مطالعه فراوانی و کاستی و انقراض گونهها میپردازد و بحران کاهش تنوع زیستی کانون توجه ...
واژههای مصوب فرهنگستان
سرما زیست شناسی (بخشی از زیست شناسی که زیست موجودات در سرمای زیاد را بررسی می کند) [علوم دامی] مطالعه حیات در دماهای پایین
برون زیست شناسی (بخشی از زیست شناسی که با امکان وجود زیست در ستاره ها و تاثیر پرگیر فرازمینی بر موجودات کره ی زمین سروکار دارد) [زمین شناسی] مطالعه امکان وجود حیات در دیگر کرات
[زمین شناسی] زیست شناسی محیط های آبی زیست شناسی محیط های آبی خصوصاً دریاچه ها و دیگر ذخایر آب های شیرین. مقایسه شود با: bihydrology.
میکرب شناسی سایر معانی: میکروب شناسی، زیوه شناسی [صنایع غذایی] میکرب شناسی
پیزیستشناسی [زیستشناسی] بخشی از زیستشناسی که کار آن مطالعۀ ساختار و کار شبکۀ عصبی موجودات زنده است|||متـ . زیستشناسی اعصاب ...
علم الحیات گیاهی
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی، زیست شناسی روانی
پرتو زیست شناسی، رادیوبیولژی، مبحک زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو [برق و الکترونیک] رادیو بیولوژی شاخه ای از زیست شناسی که به بررسی اثرات تابش بر بافتهای زنده می پردازد .
[خاک شناسی] میکروبیولوژی خاک
تجزیه، تشریح، ساختمان، ساختمان بدن، کالبد شناسی، استخوان بندی، مبحی تشریح سایر معانی: شناخت ساختمان گیاهان و جانداران، کالبد شکافی، تشریح (بدن جاندار یا گیاه)، ساختمان بدن جاندار یا گیاه، سا ...