دو دید، دارای دو کانون، دوکانونی سایر معانی: (در مورد عدسی) دو کانونه، دو دیده، دوکانونی درمورد عدسی، عینک دو کانونی [ریاضیات] دو کانونی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ذره بین، عدسی سایر معانی: مرجو، بلس، (کالبد شناسی) عدسی چشم، چشم مرجو، (انواع اسباب هایی که برای متمرکز کردن امواج صدا یا میکرو ویو یا الکترون و غیره به کار می رود) همگراگر، بشکل عدسی در اور ...