عقب گذاشتن، سبقت گرفتن بر، خیلی جلوتر از دیگری افتادن سایر معانی: (مسابقه و رقابت و غیره) پیشی گرفتن، جلو زدن، سبقت گرفتن، پشت سر گذاشتن، خیلی جلوتر از دیگری افتادن درمسابقه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از جناح خارجی بدشمن حمله کردن سایر معانی: (ارتش) جناح دشمن را دور زدن، از پشت حمله کردن، پیش دستی کردن، رندی کردن، (با زرنگی) رد شدن از، غافلگیر کردن
زرنگ تر بودن، کلاه سرکسی گذاشتن سایر معانی: (با حیله گری) پیشدستی کردن، بامبول زدن، ترفند زدن، زرنگ تر بودن (از)، بیشتر از دیگری مردرندی کردن، ذکاوت بیشتر به خرج دادن، کلک زدن، در حقه بازی و ...
معیار، مقیاس رفعت و خوبی، نمونه کامل سایر معانی: نمونه ی کامل، نمونه ی عالی، ابر سنجه، سرمشق، ابر مونه، الماس عالی (به وزن صد قیراط یا بیشتر)، مروارید غلتان، مروارید درشت و گرد، (شعر قدیم) م ...
نمایش، بیان، عرض، تقریر، عرضه، ارائه، معرفی، تقدیم سایر معانی: عمل هدیه دادن، اهدا، برنامه، سخنرانی، نطق، (زایمان) طرز بیرون آمدن بچه، بازنمود، شناساندن، هدیه، پیشکش، چیز اهدایی، (بازرگانی) ...
تهیه کردن، مقرر داشتن، مجهز کردن، اماده کردن، وسیله فراهم کردن، تدارک دیدن، میسر ساختن، تهیه دیدن، تامین کردن، توشه دادن سایر معانی: تامین کردن، (روزی) رساندن، (با: with) در اختیار گذاشتن، د ...
مقاربتی، جنسی، تناسلی سایر معانی: وابسته به جفت گیری، مرزی، گایشی، گشنی، وابسته به نر بودن و ماده بودن، نرینگی - مادینگی، ژادی، وابسته به الت تناسلی و جماع [بهداشت] جنسی - تناسلی ...
صرف کردن، خرج کردن، تمام شدن، صرف شدن، سودن سایر معانی: به پایان رساندن، تمام کردن، مصرف کردن، گساردن، تحلیل رفتن، فدا کردن، (پول) خرج کردن، (وقت) صرف کردن، گذراندن، سپری کردن، (پول یا وقت) ...
لیره استرلینگ، دارای عهیار قانونی، ظاهر وباطن یکی، واقعی، تمام عیار سایر معانی: ممتاز، عالی، ناب، ارزشمند، بی غل و غش، (سابقا) سکه ی نقره ی انگلیسی، نقره ی استرلینگ، نقره ی تمام عیار، نقره ی ...
کوشش کردن، سر و دست شکسن، کوشیدن، گستردن، جد و جهد کردن نزاع کردن سایر معانی: تکاپو کردن، تلاش کردن، جد و جهد کردن، (سخت) کوشیدن، چخیدن، تقلا کردن، ستیزه کردن، ستیزیدن، پیکار کردن، مبارزه کر ...
صفت عالی، عالی، افضل، مبالغه امیز، بیشترین، بالاترین، درجه عالی، خیلی عظیم سایر معانی: عالیترین، برترین، فرازین، فوق العاده، زیاده، بیش از حد، فزون برنیاز، مبالغه آمیز، (دستور زبان) صفت عالی ...
(امریکا - نوار صوتی یا صفحه و غیره ی موسیقی و آواز) چهل تای اول (از نظر فروش)