بهترین، بهترین کار، به بهترین وجه، بزرگترین، نیکوترین، خوبترین، شایستهترین، ممتاز، عظیم ترین، به نیکوترین روش، اعلاء، خاصگی، سبقت گرفتن، برتری جستن سایر معانی: بهینه، به بهترین وجه (حالت عال ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد آخر [مدیریت - مدیریت پروژه] آخرین پیشنهادی که در مذاکرات انعقاد پیمان یکی از دو طرف ارائه میدهد و اعلام میکند درصورت عدم پذیرش آن مذاکرات بینتیجه پایان خواهد یافت ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] بهترین تقریب
[ریاضیات] بهترین تقریب عدد گنگ
بهترین فنّاوری بازبَرازش موجود [مهندسی محیط زیست و انرژی] بهترین فنّاوری در دسترس برای ارتقای عملکرد سامانههای واپایش آلایندهها در تأسیسات ثابت موجود ...
[سینما] برقکار [دستیار نورپرداز] - دستیار اول متصدی برق - دستیار متصدی برق - معاون گافر
[ریاضیات] بهترین تقریب اعشاری
[ریاضیات] بهترین برآورد
کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
[آب و خاک] بهترین مقطع هیدرولیکی
[ریاضیات] بهترین برآورد خطی نااریب
[ریاضیات] بهترین برآوردکننده ی خطی نااریب [آمار] بهترین برآوردگر خطی نااریب