لیست واژه‌ها

bench drilling

[زمین شناسی] چالزنی پله ای، حفاری پلکانی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench face

[زمین شناسی] رخساره پله هرپله دارای یک سطح بالایی ویک سطح پایینی است.سطوح ظاهرشده غیرقایم که این دوسطح را درترازهای مختلف به هم وصل می کنند،به رخساره پله موسومند. [معدن] جبههکار (معادن روباز ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench flume

[عمران و معماری] نهر روی تکیه گاه [زمین شناسی] نهر روی تکیه گاه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench full

[حقوق] هیأت عمومی قضات، جلسه دادگاه با حضور همه قضات

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench graftage

چوپیوند رومیزی [کشاورزی - علوم باغبانی] چوپیوندی که بر روی میزِ افزایش (propagation bench) و اغلب در فصل زمستان و با استفاده از دستگاه‌های مخصوص پیوندزنی زده می‌شود ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

bench land

[زمین شناسی] زمین سکویی الف) سکو، خصوصاً سکویی که در امتداد رودخانه می باشد. همچنین سرزمینی که درون سکو قرار دارد، یا یک سکو را می سازد. ب) یک سطح خشکی که بیشتر از سکوها تشکیل شده است. مثلاً ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench reef

[زمین شناسی] ریف سکویی یک ریف مرجانی که از اسکلت مرجانی ـ جلبکی ساخته شده و مستقیماً از حاشیه یک تراس قدیمی یا جزیره مرجانی که دارای عمق کمتر از 10 متر است، بوجود می آید.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench scale process

[عمران و معماری] فرآیند کارگاهی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench show

مسابقه ی زیبایی سگ و گربه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench slope

[معدن] شیب پله (معادن روباز)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench sorting

[نساجی] درجه بندی پشم روی میز توسط یک نفر

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bench test

آزمایش کارگاهی [حمل‌ونقل هوایی] آزمایش یک موتور کامل یا هر سامانۀ کارکردی دیگر بر روی دکل (rig) یا آزمایشگر

واژه‌های مصوب فرهنگستان

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید